موج زندگی

برای تازه شدن هیچ وقت دیر نیست زندگی ادامه داره...

موج زندگی

برای تازه شدن هیچ وقت دیر نیست زندگی ادامه داره...

موج زندگی

ما در تلاشیم وبلاگی طراحی کنیم تا بتونه پاسخگوی نیاز های شما عزیزان باشه...

پس با نظرات سازندتون به بهتر شدن وبلاگ کمک کنید.

لازم به ذکره که نظرات شما حتما مشاهده و پیگیری میشه.

منتظر شما هستیم.

کپی باذکر منبع و یه دونه صلوات آزاده ( ;

پیر مرد وفادار

جمعه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۰۵ ب.ظ

به نام خدا

پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد...در راه با یک ماشین تصادف کرد و اسیب دید.عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین در مانگاه رساندند.پرستاران ابتدا زخم های پیرمرد را پانسمان کردند.سپس به او گفتند: ((باید ازت عکسبرداری بشه تا مطمئن بشیم جائی از بدنت اسیب ندیده)) پیرمرد غمگین شد،گفت عجله دارد و نیازی به عکس برداری نیست . پرستاران از او دلیل عجله اش را پرسیدند.پیرمرد گفت:همسرم در خانه سالمندان است.هر روز صبح به انجا می روم و صبحانه را با او می خورم.نمی خواهم دیر شود!پرستاری به او گفت:خودمان به او خبر می دهیم.پیرمرد با اندوه گفت: خیلی متاسفم،او الزایمر دارد. چیزی را متوجه نخواهد شد! حتی مرا نمی شناسد!! پرستار با حیرت گفت:وقتی نمیداند شما چه کسی هستید،چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او می روید؟
پیرمرد با صدایی گرفته،به ارامی گفت: اما من که می دانم او چه کسی است

التماس دعا

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۵/۲۵
سید محمد حسین تابعی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی